آقاسید حسینآقاسید حسین، تا این لحظه: 12 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره
آقاسیدحسام الدینآقاسیدحسام الدین، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره
روزیکی شدن من وبابایروزیکی شدن من وبابای، تا این لحظه: 15 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

سیدحسین ،عسل زندگی

تقدیم به عسل زندگیمان که باآمدنش،زندگی مان شیرین ترشد...

 

محرم94

               مراسم علی اصغر عاشق ژست های نازتم مخصوصا این آخری روخیلی دوست دارم          اینجا بافاطمه خانم(دختردایی)،فاطمه خانم عمه 7 ماه بزرگتره.            عکس هایی ازحسینیه ونخل های آقا امام حسین وابلفضل(ع) که خیلی حاجت رواست. نمیدونم چراچندتا ازاین عکسا وارونه شدن   جمع 4نفری ،آقا محمد(پسرخاله)،آقاسیدحسام،فاطمه خانم(دختردایی)وآقاسیدحسین. هرموقع خونه مامانی باشی وجمع 4 تایتون هم جمع باشه ازعشق وعلاقع زیادبه همدیگه خونه روازخوشحالیتون روسرمیگذارین &...
7 آذر 1394

این روزهای من وبچه هام

سلام... ببخشیدکه دیربه دیرمیام،بااومدن یه غنچه کوچولوی دیگه به زندگیمون دیگه فرصتی پیش نمیاد که به وبلاگ سری بزنم آخه مراقبت ومواظبت از2تا گل پسریه کم سخته،البته نه خیلی سخت ولی دیگه وقتی واسه این کارانمیمونه. آقاسیدحسین که بدی های فوق العاده خودش روداره،صبح هاکه تاساعت9-10خوابه وقتی هم که بیدارمیشه اگه بابایی سرکارباشه تاوقتی که ازسرکاربرگرده مدام می پرسه بابایی کی میاد؟تازه ساعت روهم یادگرفته میدونه کی میاداما بازم می پرسه،وقتی که لحظه دیدارش فرابرسه،تقریبایه10دقیقه زودترمیره بیرون توکوچه به استقبال باباجونش وقتی هم که صدای جیغ زدنش میادمیشه فهمید که بابایی اومده وکلی ذوق میکنه،یه وقتایی دلم میسوزه آخه هیچ وقت واسه من این بی قراری هارون...
13 آبان 1394

آسیب دیدن پا...

 دیروزظهرآقاسیدحسین همراه بابایی بادوچرخه(به اصرارخودسیدحسین) به مسجدرفتندومثل همیشه گل پسری هردوتانماز روبه جماعت خونده،اون طور که بابایی میگفت:وقتی که دوتاتون سوار دوچرخه میشین،همین که میاد راه بیفته پای کوچیک واستخونی شما به طورخیلی بد میره لای چرخ وهمون موقع غوزک پات سیاه میشه و ورم میکنه،بابایی میاد خونه دفترچتو برمیداره وسزیع شمارو میبره دکتر یه عکس ازپات میگیرن،دکترتشخیص میده که آره ضرب دیده ولی نشکسته ولی چون بچه درحال رشده ممکنه بعدا به پاش آسیب جدی بزنه براهمین پاتو آتل بندی میکنن تا2هفته ایی باید پات این تو باشه تا کاملا خوب بشه. حالا که باید بخوابی واستراحت کنی خیلی واست سخته ومدام بهونه میگیری نمی تونی اصلا راه بری...
26 مرداد 1394

عکسای آقاسیدحسام

   عکس 10 روزگی گل پسرم،اولین شبی که به حمام رفتیم.       عکس 1ماهگی،اینجادیگه یه کم رنگ وروت عوض شده     این دوچرخه هدیه تولد آقاسیدحسین،ازطرف من وبابایی اینم کادوی مامانی زهرا   ...
16 مرداد 1394

تولد داداشی...

سلام،باکلی تأخیر مااومدیم.   امروزشنبه30خردادماه ساعت 9صبح بعدازکلی انتظارآقاسیدحسام به دنیااومد،آقاسیدحسین ازاین که یه داداشی کوچول موچولو داره خیلی خوشحاله وازته دل دوسش داره وخیلی هم مواظبشه،بعضی مواقع میگه مامان چرا همش داداشی خوابه،چراهمش شیر میخوره و... قبل ازاینکه نینی به دنیا بیاد فقط تکیه کلامش این بود بریم نینی دایی بخریم(ازشدت علاقه ایی که به فاطمه جون داره)اما وقتی آقاسیدحسام به دنیا اومده باهیچ کس اون وعوض نمیکنه وخیلی دوسش داره. خداجونم ازهمه نعمت های بی دریغت شکر...   ...
24 تير 1394

تولدت4سالگی آقاسیدحسین

  تمام لحظه های عمرم بدرقه نفس کشیدن توست به دنبال کوچکترین فرصت بودم تا بزرگترین تبریک را نثار قلب مهربانت کنم ورق خوردن برگ سبز دیگری از زندگی ات را تبریک میگویم تولدت آذین زندگی ام باد. ...
13 تير 1394

روزپدر...

  خورشید چراغکی ز رخسارعلیست                           مه نقطه کوچکی زپرگارعلیست                             هرکس که فرستد به محمدصلوات                        همسایه دیوار به دیوارعلیست                      ولادت مولای متقیان حضرت علی(ع)وروزپدررابه همسرعزیزومهربانم تبریک می گوییم.                  ...
17 ارديبهشت 1394